مسیحیان معتقدند که خداوند کتابهای مقدس را به وسیله مؤلفانی بشری نوشته است و بر اساس این اعتقاد میگویند که کتابهای مقدس یک مؤلف الهی و یک مؤلف بشری دارند. به عبارت دیگر، مسیحیان معتقدند که خدا کتاب مقدس را به وسیله الهامات روحالقدس تألیف کرده و برای این منظور مؤلفانی از بشر را برای نوشتن آنها برانگیخته و آنان را در نوشتن به گونهای یاری کرده که فقط چیزهایی را که او میخواسته است، نوشتهاند.
از نظر مسیحیان خدا مؤلف نهایی کتاب مقدس است، جز اینکه این عمل را از طریق مؤلفان بشری که کارگزاران وی بودهاند، به انجام رسانیده است...
اصولاً مسیحیان نمیگویند که خدا کتاب مقدس را بر مؤلفان بشری املا کرده، بلکه معتقدند که او به ایشان برای بیان پیام الهی به شیوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبک نویسندگی ویژه هر یک توفیق داده است.
کلام مسیحی، ص 26
نویسندگان کتب عهد جدید از شاگردان عیسی هستند که برخی از ایشان وی را از نزدیک دیده و شناختهاند و برخی هم از طریق گروه قبلی با زندگی و تعالیم عیسی آشنا شدهاند... ما مسیحیان نویسندگان عهد جدید را پیامبر نمیدانیم، ولی معتقدیم که همگی آنان در تمام آنچه نوشتهاند، با الهام الهی عمل کردهاند.
کلام مسیحی، ص 43
اصولاً هيچ گزارشي از چگونگي ظهور مسيحيت متعلق به قرن اول ميلادي وجود ندارد. در تأييد اين واقعيت شواهد متعددي ميتوان ارائه داد که به چند نمونه اشاره مينماييم:
1- حواريون و شاگردان عيسي، که اين رسالات به آنها نسبت داده ميشود، به گواهي همان نوشتهها، مرداني ساده و عامي بودهاند که در آن ادوار تحرير و ثبت وقايع برايشان امکان نداشته است.
در انجيل لوقا 21/ 10 شاگردان عيسي از سادگي در حد کودکان وصف میشوند و در انجيل مرقس 42/ 9 و متي 25/ 11 آمده است که خدا امور را از دانايان و خردمندان پنهان داشته و به سادهدلان (شاگردان عيسي) آشکار ساخته است. پولس تأکيد ميکند که همراهان عيسي نه نجيبزاده بودهاند و نه حکيم، بلکه خداوند آنچه را جهانيان پوچ و بيمعني ميشمارند (شاگردان عيسي) انتخاب کرد تا نيرومندان را شرمنده سازد. نامه به قرنتيان 1 26/ 1. در اعمال رسولان حواريون عيسي صريحاً مرداني ساده و درسنخوانده و عامي معرفي ميشوند. 13/ 4.
گرانت محقق انگليسي مينويسد: تعليم نويسندگي در آن زمان براي مسيحيان تهيدست (نظير شاگردان عيسي) به هيچ وجه امکان نداشت، به خصوص که آموختن اين هنر بس گران تمام میشد و انجام چنين امري از پيروان عيسي، که مردان فقيري بودند، انتظار نميرفت.
2-گزارش نويسي و ثبت وقايع مذهبي در انجیل زمان شايع نبود و حتي کاهنان و ربيها هم که باسواد بودند آموزههاي ديني را به صورت شفاهي و سينه به سينه نقل ميکردند.
3- در هيچيک از رسالات کوچکترين اشارهاي به گزارشنويسي حواريون و يا تقرير دستوراتي از جانب عيسي و تکليف به شاگردان خود براي تحرير و ضبط آنها نشده است. خود عيسي هم به گواهي تمام آثار مورد تأييد کليسا خطي ننوشته است.
4- اناجيل اصولاً نه با بيوگرافينويسي شباهت دارند و نه با تاريخنويسي و گزارش وقايع، بلکه در اين رسالات يک ايده مذهبي تمام حوادث را تحت تأثير قرار داده است و نويسندگان سعي مينمايند اين ايده را تبليغ کنند، بدون آنکه به تاريخ نويسي نظر داشته باشند.
5- حواريون و اطرافيان عيسي همگي در انتظار حکومت خدا بودند و آخر الزمان را نزديک ميديدند. آنها احتياجي به ثبت وقايع و تحويل آن به آيندگان احساس نميکردند.
6- حتي پس از مرگ عيسي مسيحيان به اميد بازگشت قريبالوقوع او بودند که پاروزي(Parousie) ناميده ميشد.
تحقيقي در دين مسيح، ص 25
همه نويسندگان عهد جديد ، به استثناي لوقا، يهودي بودند. سه نفر از آنها ، به احتمال قوي متي و پطرس و يوحنا، جزء حواريون بودند. مرقس و يهودا و يعقوب از اعضاي فعال کليساي اوليه بودند و يا حتي قبل از مرگ عيسي با حواريون (ص138) تماس داشتند. لوقا و پولس، با وجودي که از شاهدان عيني زندگي مسيح نميباشند، با شاهدان عيني در تماس بودند و بيشک ميتوانستند يادداشتها را به تأييد آنها برسانند. در مورد نويسندة رساله عبرانيان هيچ دليل قاطع خارجي وجود ندارد.
معرفي عهد جديد، ص 137 و 138
|
نويسنده |
کتاب |
|---|---|
|
متي 1 |
متي |
|
مرقس 1 |
مرقس |
|
لوقا 2 |
لوقا، اعمال رسولان |
|
يوحنا 5 |
يوحنا، اول يوحنا، دوم يوحنا، سوم يوحنا، مکاشفه |
|
يعقوب 1 |
يعقوب |
|
يهودا 1 |
يهودا |
|
پولس 13 |
روميان، اول و دوم قرنتيان، غلاطيان، افسسيان، فيليپيان، کولسيان، اول و دوم تسالونيکيان، اول و دوم تيموتاوس، تيطس، فليمون |
|
؟ 1 |
عبرانيان |
|
پطرس 2 |
اول و دوم پطرس |

افزودن دیدگاه جدید